نامادری مرا لعنتی داستان کیرکون

02:57
1179

مرد طاس پس از وقفه طولانی به خانه برمی گردد. در آنجا با یک دختر خارجی ملاقات می کند که می گوید پدر عاشق اوست. پسر او را عوضی صدا می کند و ادعا می کند که فقط به خاطر پولش با پدرش می خوابد. دختر می خواهد او را به صورت سیلی بکشد ، اما آن مرد دستش را می گیرد و شروع به بوسیدن روی لب می کند. او جواب بوسه را می دهد. بعد زانو می زند و خروس بزرگ را در دهانش می گیرد. مرد گربه اش را لیس می زند. سپس - انواع مختلفی وجود دارد. جمع کردن در دهان و شانه. این مرد قول می دهد که پدرش نمی داند چه چیزی بین آنها اتفاق افتاده است. داستان کیرکون